محل تبلیغات شما

روزها از پی هم می آیند و می روند، همه چیز به نظر نرمال می رسد ، اما زیر این پوسته آرام اتفاقات ناخوشایندی در جریان است!

هر روز که  می گذرد، بلندی و ضخامت دیوارهای تنفر خانواده ام بخصوص برادران لعنتی ام را بیشتر احساس می کنم. هر چند که شاید به لعنت خدا هم نیرزند! آدمهای لاشخوری که شانسشان این بوده که پسر خلق شده اند!

به همین دلیل هر چه بیشتر گند بالا بیاورند، عزیزتر هستند! آدمهای بی ارزشی که جز تمسخر دیگران و تعریف از خودشان هیچ هنر دیگری ندارند!

دیگر به جایی رسیده اند که برای نشان دادن تنفرشان، به بچه های من بی اعتنایی می کنند و به بچه لوسشان می گویند: عروسک! 

ملالی نیستمن همه را به خدا واگذار کرده ام خدای من بسیار به من نزدیک است. او همیشه پاسخ دعاهای مرا می دهد و انتقام مرا از بدخواهانم می گیرد! من جفای پدر، مادر، برادر، زن برادر، پدرشوهر، مادرشوهر، خواهرشوهر، برادرشوهر، جاری و را نزد او برای حساب کشی گذاشته ام

وقتی حرفت را نمی خواهند که بشنوند و دلهاشان سخت تر الماس است! فقط باید از خود خدا مدد گرفت.

افوض امری الی الله.

دیوارهایی از انزجار

زندگی روی پوسته تخم مرغ

حرفهایی که سخته به والدینم بگویم

ام ,خدا ,مرا ,اند ,برادر، ,آدمهای ,به بچه ,من بسیار ,بسیار به ,من نزدیک ,نزدیک است

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

سرمایه گذاری